حسین پاینده از روز سهشنبه ۲۱ آبان دو کارگاه را در مدرسهی عالی علوم انسانی روزگار نو» برگزار میکند. شرح هر دو کارگاه به تفکیک در زیر آمده است. علاقهمندان میتوانند برای ثبتنام با شماره تلفن ۶۶۱۷۴۰۸۱ تماس بگیرند.
۱. کارگاه ایماژیسم در شعر معاصر ایران»
شعرهای ایماژیستی یا اصطلاحاً تصویری» در ادبیات جهان کمابیش همزمان با همان دورهای نضج گرفتند که مکتب امپرسیونیسم در نقاشی ظهور کرده بود. این نوع شعر ، ماهیتی وماً امپرسیونیستی دارد زیرا شاعر میکوشد با کمترین تعداد واژه، حسی قوی از مواجهه با جنبهای از واقعیت را به خواننده منتقل کند. شاعر ایماژیست کسی است که از آنچه در جهان پیرامون خود میبیند غفلت نمیورزد، بلکه ژرفاندیشانه به همهچیز مینگرد و میکوشد استنباطهای آنیِ خود را با بیانی هنری ثبت کند. هدف از برگزاری کارگاه ایماژیسم در شعر معاصر ایران» آشنایی با مبانی این نوع شعر و نمونههایی از آن در آثار شاعران معاصر ایران است. در این کارگاه که در پنج جلسه برگزار خواهد شد، مبانی شعر ایماژیستی (تصویری) با رهیافتی میانرشتهای و در مقایسه با سبک امپرسیونیسم در نقاشی تبیین میشود و سپس نمونههایی از شعرهای ایماژیستیِ شاعران معاصر ایران مورد بررسی قرار میگیرند. در جلسهی اول و دوم اصول و قواعد سبک امپرسیونیسم در نقاشی تبیین میشود و ضمن نشان دادن برخی از معروفترین تابلوهای نقاشان امپرسیونیست، تکنیکهای بهکاررفته در خلق این تابلوها شرح داده میشود. در جلسهی سوم مبانی فلسفی این نوع شعر با اشاره به فلسفهی پدیدارشناسی تبیین خواهد شد. جلسات چهارم و پنجم به تحلیل شعرهایی ایماژیستی از شاعران ایرانی اختصاص خواهد داشت، از جمله شعرهایی از سهراب سپهری، سیاوش کسرائی، بیژن نجدی، ضیاءالدین ترابی، مهدی مظفریساوجی و دیگران.
برای مشاهدهی توضیحات این کارگاه در سایت مدرسهی عالی علوم انسانی روزگار نو» ایـــنجــــا کلیک کنید.
۲. کارگاه آشنایی با داستان کوتاه پسامدرن
هدف از این کارگاه که در ۱۰ جلسه تشکیل خواهد شد، آشنایی با مبانی نظری پسامدرنیسم در ادبیات داستانی و شناخت ویژگیهای داستانهای کوتاه نوشتهشده به این سبک است. این دوره بویژه برای دو گروه طراحی شده است: نخست کسانی که در رشتهی تحصیلی خود درسی دربارهی پسامدرنیسم در ادبیات داستانی نگذراندهاند، اما مایلاند با نظریههای این جنبش ادبی آشنا شوند؛ و گروه دوم داستاننویسان خلاق و نوگرایی که مایلاند با آگاهی از سبکوسیاق داستانهای پسامدرن و استفاده از تکنیکهای این سبک از داستاننویسی، فرهنگ معاصر جامعهی خود را از منظری پسامدرن بکاوند. در این کارگاه، علاوه بر تبیین آراء نظریهپردازان پسامدرنیست مانند لیوتار، بارت، فوکو، بودریار و مکهِیل، چند داستان کوتاه پسامدرن ایرانی از منظر نظریههای پسامدرنیسم نقد خواهند شد.
شرکت در این کارگاه مستم این نیست که داوطلبان قبلاً در علوم انسانی یا هنر تحصیل کرده باشند و همهی اشخاص علاقهمند، صرف نظر از رشتهی تحصیلشان، میتوانند در این کارگاه شرکت کنند، اما حتماً لازم است که داوطلبان قبلاً از راه مطالعات شخصی با عناصر داستان و مدرنیسم در داستان کوتاه آشنا باشند.
مطالب نظری این کارگاه از کتاب داستان کوتاه در ایران، جلد سوم: داستانهای پسامدرن» (انتشارات نیلوفر) کار خواهد شد، به این ترتیب که بخشهای از مباحث نظری این کتاب در کارگاه خوانده و بحث میشود، همچنین داستانهایی که در کارگاه تحلیل خواهیم کرد، از داستانهای منتشرشده در همین کتاب خواهد بود. از همهی اعضای کارگاه انتظار میرود که در بحثهای جمعی، بویژه در نقد عملی متون، مشارکت کنند. از شرکتکنندگان در کارگاه درخواست میشود برای جلسهی اول، صفحات ۱۹ الی ۳۹ را مطالعه کرده باشند.
برای مشاهدهی توضیحات این کارگاه در سایت مدرسهی عالی علوم انسانی روزگار نو» ایــــنجــــا کلیک کنید.
انتشارات مروارید تنها چهار هفته پس از انتشار تحلیل گفتمان کاربردی این کتاب را تجدیدچاپ کرد. نویسندهی این کتاب (آرتور آسا برگر) ضمن معرفی تحلیل انتقادی ـ چندوجهیِ گفتمان»، کاربرد این رویکرد را در طیف متنوعی از متون، اعم از اجتماعی، فرهنگی و ادبی، با مثالهای متعدد نشان میدهد. آنچه در زیر میخوانید، بخشهایی از فصل چهارم این کتاب است که به تحلیل استعاره با رویکرد لِیکاف اختصاص دارد.
کارگاه نقد ادبی روانکاوانه که از امرداد ۹۸ در مؤسسهی فرهنگبان» شروع شده بود، پس از ده جلسه در هفتهی اول مهرماه به کار خود پایان داد. این کارگاه صرفاً به منظور آشنایی با مفاهیم روانکاوی یا نحوهی خوانش متون ادبی از منظر روانکاوی برگزار نشد، بلکه همچنین تلاشی بود برای شناخت جهان درونی خودمان و تأثیر آن جهان در ادراک ما از جهان بیرونی. در این کارگاه علاوه بر معرفی ۴۰ اصطلاح اساسی نظریهی روانکاوی کلاسیک و آشنایی با روشهای چندگانهی نقد متون ادبی با استفاده از روانکاوی، نحوهی پژوهش دربارهی ادبیات با استناد به مفاهیم این نظریه و همچنین نحوهی انتخاب متون ادبی مناسب برای این شیوه از نقد ادبی به اعضای کارگاه آموزش داده شد. این آموزشها با نقد برخی متون (از جمله نقد مفصل دو فیلم سینمایی ایرانی) تکمیل شد. بیشترین خوشحالی برگزارکنندهی این کارگاه این بود که در جلسهی آخر، کسانی که سهشنبهی هر هفته در گرمای ساعت ۴ بعداظهر تابستان برای آمدن به این کارگاه وقت گذاشته بودند، ادراکی نو از خودشان و تأثیرپذیری روابط بینافردیشان از احوال روانی خود داشتند. تصویر زیر مسرّت این دوستان در گرامیداشت این ادراک نو را به روشنی نشان میشد.
انتشارات مروارید کتاب اندیشهی یونگ را در اواخر اردیبهشت ماه ۹۸ عرضه کرد. این کتاب پیشتر از سوی سه ناشر دیگر نیز منتشر شده بود و چاپ نخست انتشارات مروارید در واقع پنجمین نوبت انتشار این کتاب بود. اکنون به فاصلهی حدود چهار ماه، چاپ ششم این کتاب در شهریور ۹۸ به علاقهمندان عرضه شده است. آنچه در پی میآید، فهرست مطالب این کتاب و همچنین مقدمهی مترجم (حسین پاینده) بر آن است.
لطف و محبت دوستان
در کارگاههای نقد ادبی روانکاوانه و آشنایی با رمان در فرهنگبان»
روزی در شهریور . آنها یادشان بود . غافلگیر شدن با مهربانی . شمع و شیرینی و لبخند و آرزوهای خوب. لذتبخش است وقتی یک سبد مهربانی در برگشت به خانه همراهیات میکند. لذت دارد سر و کار داشتن با انسانهایی که حافظهی خوبی دارند. اگر هر تجربهای درسی در انسانیت است، درس این غافلگیری حتماً این باید باشد: مفلوک و حقیر آن کسی که حافظهی انسانیاش نقصان پیدا کند.
آنچه در زیر میخوانید، بخشی از فصل دهم کتاب
تحلیل گفتمان کاربردی»
است که اخیراً به ترجمهی حسین پاینده منتشر شد.
اسطورهها متونی هستند که نقشی مهمتر از آنچه به نظرمان میآید در زندگی ما ایفا میکنند. ریشهی کلمهی اسطوره در زبان یونانی به معنای داستان» است. رافائل پاتای در کتاب خود با عنوان اسطوره و انسان عصر جدید تعریف مفیدی از اسطوره به دست میدهد. وی مینویسد (۱۹۷۲: ۲):
اسطوره … یک نوع منشور دینیِ سنتی است که کارکردش عبارت است از ۱. اعتبار دادن به قوانین، رسمها، آئینها، نهادها و باورها، یا تبیین موقعیتهای اجتماعی ــ فرهنگی و پدیدههای طبیعی، و ۲. درآمدن به شکل انواع داستانها (داستانهایی که واقعی قلمداد میشوند) دربارهی خداوندگاران و قهرمانان … اسطورهها داستانهایی پُرحادثهاند که نظامنامهای لاهوتی به وجود میآورند، نظامنامهای که یا بر استمرار نهادها، رسمها، آئینها و باورهای دیرینه در مناطقی که رواج دارند صحّه میگذارد، و یا آنها را جرح و تعدیل میکند.
پاتای متذکر میشود که اسطورهها تأثیر مهمی در شکلگیری زندگی اجتماعی باقی میگذارند و میافزاید: اسطوره نهفقط بر رسمها، آئینها، نهادها، باورها و غیره مهر تأیید میزند و به آنها مشروعیت میبخشد، بلکه بسیاری مواقع خود مستقیماً آنها را به وجود میآورد» (۱۹۷۲: ۲).
فرهنگ دانشگاهی مریام وبستر (ویراست یازدهم) تعریفی مرسوم از کلمهی اسطوره» به دست میدهد:
اسطوره: (از ریشهی یونانی mythos) (۱۸۳۰) ۱ الف: داستانی معمولاً سنتی از رویدادهای بهظاهر تاریخی که جهانبینی مردمان را نشان میدهد، یا رفتار، اعتقادات و پدیدههای طبیعی را تبیین میکند. ۱ ب: حکایت پندآموز، تمثیل. ۲ الف: اعتقاد یا سنتی عمومی که دربارهی چیزی یا کسی به وجود آمده است، بهویژه اعتقاد یا سنتی که دربرگیرندهی آرمانها و نهادها یا جامعه یا بخشی از جامعه باشد … ۲ ب: تصوری بیاساس و نادرست.
در اینجا به طور خاص میخواهم اسطوره را به معنایی بررسی کنم که در بخش نخستِ این نقلقول ذکر شده است، تعریفی که تلویحاً حکایت از تأثیر اسطوره در شکلگیری جهانبینی انسانها دارد. من به نقش اسطورهها در فرهنگ و جامعهی معاصر علاقهمندم و به همین دلیل نوشتههای میرچا الیاده دربارهی اسطوره را بسیار مفید میدانم. او در کتابش با عنوان امر لاهوتی و امر ناسوتی مینویسد بسیاری از کارهای ما انسانها در جوامع معاصر، شکلهایی استتارشده یا امروزینشده از اسطورهها و افسانههای باستانی است. همانگونه که الیاده توضیح میدهد (۱۹۶۱: ۲۰۴-۲۰۵):
انسان عصر جدید که احساس یا ادعا میکند باورهای دینی ندارد، در واقع مجموعهی بزرگی از اسطورههای استتارشده و آئینهای زوالیافته را برای خود حفظ کرده است. چنانکه پیشتر اشاره کردیم، جشن و شادمانی، خواه به مناسبت آغاز سال نو و خواه به مناسبت سکنی گزیدن در خانهای جدید، گرچه [در فرهنگ غربی] به شکلی غیردینی انجام میشود، ولی ساختارِ نوعی آئینِ تجدید حیات را به نمایش میگذارد. عین همین پدیده را در مراسم عروسی یا جشنی به مناسبت کسب موفقیتی اجتماعی و امثال آن میتوان دید. میتوان یک کتاب کامل را اختصاصاً دربارهی اسطورههای انسان عصر جدید، دربارهی اسطورههای استتارشده در نمایشهای مورد علاقهی انسان امروز، دربارهی کتابهایی که انسان معاصر میخواند و غیره نوشت. سینما (که میتوانیم کارخانهی رؤیاسازی» بنامیمش) بنمایههای اسطورهایِ بیشماری را به کار گرفته و از آنِ خود کرده است: جنگیدن قهرمان با جانور عجیبالخلقه، نبردها و آزمونهای دشواری که حکم پاگشایی قهرمان به دنیای افراد بالغ را دارد، بازنمودهایی که در محور جانشینی به جای چیزی دیگر نقشآفرینی میکنند (دختر بیتجربه و خام، قهرمان، خطّهی باصفا و بهشتمانند، دوزخ، و غیره). حتی در خواندن متون مکتوب هم عنصری اسطورهای وجود دارد، نهفقط به این سبب که خواندن متنْ جایگزینی است برای بازگویی سینه به سینهی اسطورهها در جوامع کهن و ادبیات شفاهیای که هنوز هم در جوامع روستاییِ اروپا استمرار دارد، بلکه بهویژه به این دلیل که انسان عصر جدید از راه خواندن متون مکتوب میتواند گریزی از زمان» بیابد که قابل قیاس است با سر برآوردن از بطن زمان» به شیوهی رایج در اسطورهها.
باید اضافه کنم که الیاده اسطوره را بازگویی شفاهیِ پیشینهی لاهوتیِ انسان میداند، یا به قول خودش، رویدادی ازلی که در آغاز زمان رخ داد» (۱۹۶۱: ۲۱۱). بسیاری از قهرمانان و شخصیتهای بدذاتِ اسطورهها در واقع دلالتی نمادین دارند و این خود زمینهای فراهم میکند برای تفسیر نمادین اسطورهها، زیرا همانگونه که الیاده هم توضیح داده است (۱۹۶۱: ۲۱۱)، به واسطهی نمادهاست که انسان مفرّی از وضعیت خاصی که در آن گرفتار آمده مییابد تا امر عام و جهانشمول را بپذیرد. نمادها باعث عطف توجه ما به تجربهی فردی میشوند و آن را به کنشی معنوی تبدیل میکنند که در حکم ادراک مابعدالطبیعیِ کائنات است.»
مارسل دانِسی (نظریهپرداز فرهنگ و نشانهشناس کانادایی) در کتاب فهم نشانهشناسی رسانهها، ضمن بحثی دربارهی اسطوره و کارکردهای آن در فرهنگ عامّهی معاصر، مینویسد (۲۰۰۲: ۴۸-۴۶):
همانگونه که بارت [در کتاب اسطورهشناسیها] استدلال میکند، مضامین دیرینهترین داستانهای بشر که اسطوره نامیده میشوند، همچنان در داستانهای فرهنگ عامّه نفوذ دارند و محتوای آن را تشکیل میدهند. درست مانند اسطورههای پرومته، هرکول و سایر قهرمانان باستانی، اَعمالِ قهرمانانهی سوپرمن بر اساس درونمایهای شکل میگیرند که در همهی اسطورهها به چشم میخورد: پیکار بین نیکی و بدی. به همین دلیل سوپرمن یا هر قهرمان دیگری در داستانهای کنشمحور، خودبهخود برای مخاطبان امروزی جذاب جلوه میکند … واژهی اسطوره» مشتق از ریشهای یونانی به معنای کلمه»، گفتار» و حکایت ایزدان» است. میتوان اسطوره را اینطور تعریف کرد: روایتی که شخصیتهایش عبارتاند از انواع ایزدان، قهرمانان و موجودات عجیب و غریب؛ پیرنگ آن دربارهی منشأ آفرینش یا رخدادهای فراطبیعی در زندگی انسانهاست؛ و زمان و مکان داستان، جهانی مابعدالطبیعی است که با جهان واقعی تباین داده شده. در مراحل اولیهی شکلگیری فرهنگهای بشری، اسطورهها همچون نظریههای رواییِ» موثق جهان را تبیین میکردند. به همین سبب است که در همهی فرهنگهای بشری اسطورههایی برای توضیح دربارهی خاستگاه آن فرهنگها درست شده است … استفاده از مضامین و عناصر اسطورهای در بازنماییهای رسانهای چنان رایج شده که اکنون دیگر از چشم ما پنهان میماند، هرچند که رولان بارت در اواخر دههی ۱۹۵۰ بحثهای مستدلی [دربارهی ابعاد ناپیدای کارکرد اسطوره در زندگی روزمره] مطرح کرد. اسطورههای تلویحی دربارهی مبارزه برای پیشبرد آرمانهای نیک، ضرورت وجود قهرمانهایی برای به پیش بردن ما [در این مبارزه] و غیره و غیره، همگی شالودهای روایی ایجاد میکنند برای برنامههای تلویزیون، فیلمهای پُرفروش، تبلیغات و آگهیهای تجاری و تقریباً هر چیز دیگری که امکان پخش رسانهای» پیدا میکند.
به این ترتیب، میبینیم که اسطورهها هنوز هم در فرهنگ عامّه و رسانهها اثرگذارند. بین بسیاری از اَبَرقهرمانهای معاصر و قهرمانان اسطورهای ربطی هست و البته از این بابت تعجب نباید کرد، زیرا همیشه بر پایهی دانستههایمان از قهرمانان دورههای گذشته و همچنین بر پایهی مضامین فرهنگیِ معیّن دست به قهرمانسازی میزنیم. باختین این ارتباط را اصطلاحاً بینامتنیّت» مینامید، بدین معنا که متون ‒ گاه آگاهانه ولی اغلب ناخودآگاهانه ‒ برخی ویژگیها را از یکدیگر به عاریت میگیرند. نظریههای او را در فصل مربوط به بینامتنیّت با تفصیل بیشتری بحث و بررسی خواهیم کرد.
تحلیلگر گفتمان باید توجه خود را بیش از هر چیز به زبان در اسطورهها و کارکرد آن معطوف سازد و رویدادهایی که در اسطوره شکل میگیرند و همچنین نحوهی گرهگشایی وقایع را بررسی کند. افزون بر این، لازم است ببینیم اسطوره و زبانِ به کار رفته در آنها چه تأثیری در فرهنگ و جامعه باقی گذارده است. اکنون میخواهم الگویی اسطورهمبنا را پیشنهاد کنم که نشان میدهد اسطورهها چگونه با رسوخ به فرهنگ، در بسیاری از جنبههای زندگی روزمرهی ما ایفای نقش میکنند. این الگو را، که من الگوی اسطورهمبنا» مینامم، در ادامه بررسی خواهیم کرد . .
کتاب تحلیل گفتمان کاربردی» را انتشارات مروارید منتشر کرده است.
کتاب تحلیل گفتمان کاربردی نوشته آرتور آسا برگر با ترجمهی حسین پاینده منتشر شد. این کتاب که عنوان فرعی آن فرهنگ عامّه، رسانهها و زندگی روزمره» است به معرفی جدیدترین شکل تحلیل گفتمان اختصاص دارد که اصطلاحاً تحلیل انتقادی ـ چندوجهیِ گفتمان» نامیده میشود و کاربردهای این شیوهی تحلیل را در طیف متنوعی از زمینهها، از رمان و نمایشنامه گرفته تا سریالهای تلویزیونی و آگهیهای تجاری، معرفی میکند. تحلیل گفتمان در ابتدا بیشتر ماهیتی زبانمبنا داشت و به مرور، با افزوده شدن ابعادی ی و ایدئولوژیک، به تحلیل انتقادی گفتمان» تبدیل شد. تحلیل انتقادی ـ چندوجهیِ گفتمان» حاصل تحول تدریجی تحلیل گفتمان و عبور آن از مرحلهای انتقادی به مرحلهای جدید است که در آن علاوه بر کاویدن زبان و برملا کردن ایدئولوژی و قدرت در متون و رفتارهای اجتماعی، جلوههای گوناگون فرهنگ عامّه نیز کاویده میشوند. لذا موضوعات بسیار متنوعی در دایره تحلیل انتقادی ــ چندوجهیِ گفتمان قرار میگیرند، از جمله سبک زندگی، دلالت اشیاء، برنامههای تلویزیون، رؤیاها، لطیفهها، آگهیهای تجاری، مُدِ لباس، ادبیات، اسطورهها (اعم از کهن یا معاصر)، رفتارهای روزمره از قبیل سیگار کشیدن، و غیره. هر یک از فصلهای کتاب حاضر، همین قبیل موضوعات را میکاود. از جمله مزیّتهای این کتاب، کاربردی بودن بحثهای آن است. کلیهی مفاهیمی که در بحثهای نظریِ ابتدای هر فصل مطرح شدهاند، در بخش دومِ همان فصل در تحلیل عملیِ یک نمونهی معیّن به کار رفتهاند. از این حیث، کتاب حاضر نهفقط منبعی جدید برای شناخت متأخرترین شکل تحلیل گفتمان است، بلکه با ارائهی نمونههای کاربردی از تحلیل گفتمان در حوزهی ارتباطات اجتماعی، فرهنگ عامّه، ادبیات، رسانهها و زندگی روزمره همچنین میتواند الگویی برای انجام دادن پژوهشهای مشابه در کشور ما باشد.
از حسین پاینده پیش از این دو کتاب دیگر هم دربارهی فرهنگ عامّه منتشر شده بود که عبارتند از روانکاوی فرهنگ عامّه» و مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامّه».
کتاب تحلیل گفتمان کاربردی» را انتشارات مروارید در ۳۵۲ صفحه منتشر کرده است.
جایزهی انجمن منتقدان، پژوهشگران و نویسندگان خانهی تئاتر، به خاطر نوشتن کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامهای میانرشتهای به حسین پاینده اهدا شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، در هجدهمین جشن سالیانهی این انجمن که پنجشنبهی گذشته در محل بنیاد سینمایی فارابی و با حضور جمع کثیری از هنرمندان، استادان و پژوهشگران هنر برگزار شد، جایزهی پژوهشگر برگزیدهی سال» به دکتر پاینده استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبائی تعلق گرفت.
در بیانیهی انجمن منتقدان تئاتر که امین عظیمی از اعضای هیأت مدیره انجمن آن را قرائت کرد، دلایل این انتخاب از جمله شرح روشن نظریههای جدید نقد ادبی و کاربرد عملی این نظریهها در نقد متونی از ادبیات فارسی ذکر شده است.
دکتر پاینده پس از دریافت جایزهاش از دست فاطمه معتمدآریا، طی سخنان کوتاهی ضمن تشکر از انجمن منتقدان تئاتر اشاره کرد که نوشتن این کتاب سه سال طول کشید و او مباهات میکند که این اثر از سوی جامعهی هنری و بهویژه منتقدان تئاتر مورد توجه قرار گرفته است.
کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامهای میانرشتهای» در آذرماه ۱۳۹۷ به عنوان منبع درس نقد ادبی در مقاطع تحصیلات تکمیلی رشتهی ادبیات فارسی و سایر رشتههای مرتبط در علوم انسانی از سوی انتشارات سمت منتشر شد. این کتاب دوجلدی جدیدترین رویکردهای نقد ادبی را با نمونههایی از نقد شعر، داستان کوتاه، رمان، تصاویر فضای مجازی و فیلم سینمایی در بیش از هزار صفحه به خوانندگان فارسیزبان معرفی میکند. از جمله رویکردهای معرفیشده در این کتاب عبارتند از تاریخگرایی نوین، نشانهشناسی، روانکاوی، نقد لاکانی، ساختارگرایی، پسامدرنیسم، نظریه واکنش خواننده، فرمالیسم، روایتشناسی، مطالعات فرهنگی و غیره.
کتاب گشودن رمان به چاپ چهارم رسید. برای مقدمهی این کتاب از عناوین متداول مانند پیشگفتار»، مقدمه»، دیباچه»، پیشدرآمد» و غیره استفاده نشده، بلکه به دلیل خاصی عنوان گشودن این کتاب» به کار رفته است. این کتاب همان ساختاری را که در رمان مورد بحث قرار میدهد، آینهوار در خودش بازمیتاباند و لذا مقدمهاش در واقع همان نوع گشودن» را به نمایش میگذارد که متعاقباً به عنوان روشی در نقد ده رمان برجستهی ایرانی به کار رفته است. واژهی گشودن» در کتاب حاضر، هم به معنای باز کردن» به کار رفته است و هم به معنای آغاز کردن». معنای اول به نقد ادبی مربوط میشود و معنای دوم به رماننویسی. در معنای اول، گشودن رمان» یعنی فراتر رفتن از معنای سطحی و راه بردن به معانی ژرف آن. هر متن ادبی مجموعهای معیّن از نشانههای واژگانی است که با کنش نقد از حالت بسته و مبهمشان باز» میشوند. باز شدن» به این مفهومِ نشانهشناختی مترادف است با مشخص کردن مدلول برای دالهای متن. به تعبیری استعاری میتوان گفت که نقد یعنی گشودن درِ معنای متن» و منتقد کسی است که با گشودن این در، معبری برای ورود به درون متن باز میکند. گشودن رمان» در معنای دوم (معنایی که به عمل نگارش مربوط است) یعنی آغاز کردن رمان به شکلی که هم موجب تعلیق شود و هم نخستین نشانهها از پیرنگی که متعاقباً تکوین مییابد را به صورتی فشرده به دست دهد. همانگونه که رماننویسان صناعتشناس و حرفهای به خوبی واقفاند، طراحی صحنهی آغازین دشوارترین مرحله در فرایند نگارش رمان است. اولین صحنه باید آنقدر گیرا و تأملانگیز باشد که خواننده را به ورود به جهان خیالیِ رمان، همراهی با شخصیتها و دنبال کردن رویدادهایش ترغیب کند. رماننویسی که نتواند با طرح پرسشهای تلویحی در صحنهی آغازین رمان خواننده را به کاوش در این جهانِ داستانی علاقهمند کند، قاعدتاً نویسندهای توانا نیست. گشودن رمان»، به معنای دوگانهای که شرحش رفت، هم کلید فهم معانی ثانوی و تصریحنشدهی آن است و هم شیوهای در نوشتنش.
گشودن رمان میکوشد به پرسشی مبرم در حوزهی مطالعات ادبی در کشور ما پاسخ دهد: چگونه از منظر یک منتقد ادبی یا پژوهشگرِ ادبیات رمان بخوانیم؟ پاسخی را که این کتاب از راه بحثهای نظری و نقد عملی رمانهای شاخص به این پرسش میدهد، میتوان اینطور خلاصه کرد که نقد رمان بدون برخورداری از ذهنیتی معطوف به پرسشگری و گفتوگو امکانپذیر نیست. منتقدی که رمان را منفعلانه میخواند بی آنکه سؤالی در ذهنش نقش ببندد، یا بی آنکه وارد گفتوگویی کاوشگرانه با متن شود، هرگز نمیتواند به معانی عمیقترِ آن راه ببرد. رسیدن به هدف نقد (تبیین معانی متن) مستم این است که از یک سو متن با ابهامها و دلالتهای غیرمستقیمش موجد پرسش در ذهن منتقد شود، و از سوی دیگر منتقد نیز متن را به پرسش بگیرد. مقصود از گفتوگوی خواننده و رمان» همین است: تعامل یا رابطهی متقابلِ متن و مخاطب به واسطهی پرسش. پرسشگری پیشدرآمدی است برای ژرفاندیشی و راه بردن به لایههای ناپیدای معنا.
مباحث نظریِ گشودن رمان مطالب گوناگونی را در بر میگیرد، از بحث در خصوص کارکرد و شیوهی تحلیل عناصر رمان مانند شخصیت، منظر روایی، کشمکش، حالوهوا و امثال آن گرفته، تا مباحث مربوط به نظریههای ادبیِ متأخر همچون بینامتنیّت، مرگ مؤلف، روایتشناسی، پسامدرنیسم و غیره. به منظور آسانتر کردن فهم مطالب تئوریک این کتاب، یکصد اصطلاح پُرکاربردِ نقد رمان در ضمیمهای با عنوان واژهنامهی توصیفی اصطلاحات نقد رمان» در پایان کتاب توضیح داده شدهاند.
رمانهای نقدشده در این کتاب از این قرارند:
* بوف کور (صادق هدایت)
* تنگسیر (صادق چوبک)
* شازده احتجاب (هوشنگ گلشیری)
* مدیر مدرسه (جلال آلاحمد)
* سَووشون (سیمین دانشور)
* ثریا در اغما (اسماعیل فصیح)
* جزیرهی سرگردانی (سیمین دانشور)
* چراغها را من خاموش میکنم (زویا پیرزاد)
* آزادهخانم و نویسندهاش (رضا براهنی)
* سرخی تو از من (سپیده شاملو)
علاوه بر رمانهای دهگانهی فوق، در این کتاب دو اثر دیگر نیز (یک داستان کوتاه و یک فیلم سینمایی) نقد شدهاند که عبارتاند از:
داستان سه قطره خون» (صادق هدایت)
فیلم هامون (داریوش مهرجویی)
فروشگاه انتشارات مروارید: تهران، خیابان انقلاب، روبهروی دانشگاه تهران، پلاک ۱۱۸۸؛ تلفن: ۶۶۴۶۷۸۴۸
تلفن دفتر مرکزی و مرکز پخش کتابهای انتشارات مروارید: ۶۶۴۰۰۸۶۶
فروش اینترنتیِ انتشارات مروارید: www.behanbook.ir
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایرنا):
نقد و بررسی کتاب تاریخ، متن، نظریه در دانشگاه تربیت مدرس
انجمن علمی دانشجویی تاریخ دانشگاه تربیت مدرس با همکاری مجله مردمنامه به نقد و بررسی کتاب تاریخ، متن، نظریه، مورخان و چرخش زبانی توسط اساتید دانشگاه میپردازد.
به گزارش باشگاه دانشجویان» ایسنا، کتاب تاریخ، متن، نظریه به قلم الیزابت ا. کلارک و ترجمهی سیدهاشم آقاجری توسط انتشارات مروارید در ۴۴۰ صفحه و شمارگان ۵۵۰ نسخه منتشر شده است.
موضوع اصلی این کتاب در زمینهی پیدایش متدولوژیهای جدید و برقراری پیوندهای جدید میان تاریخ و سایر رشتههای علوم انسانی است که منجر به ایجاد گرایش بینرشتهای از علم تاریخ شده است و موضوع فرعی این اثر نیز مورخان و چرخش زبانی» است.
نقد و بررسی این کتاب با حضور مترجم آن سیدهاشم آقاجری و دکتر حسینعلی نوذری، دکتر حسین پاینده و دکتر داریوش رحمانیان، ۱۸ آبان ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۹ در سالن میرحسنی دانشکدهی علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس برگزار میشود.
شرکت در این جلسه برای عموم علاقهمندان آزاد است.
اطلاعیهی برگزاری
کارگاه داستاننویسی (۱)»
شرح دوره
هدف از برگزاری این کارگاه که طی ۱۰ جلسه برگزار خواهد شد، افزایش مهارتهای خلاقانهی نویسندگان نوقلم است که قصد دارند داستاننویسی را بهطور جدی و حرفهای دنبال کنند. رویکرد این کارگاه به داستاننویسی مبتنی بر نظریههایی ادبی و شناخت سبکهای داستاننویسی در ادبیات ایران و جهان خواهد بود. شرکتکنندگان در این دوره، میبایست از شناخت مقدماتی دربارهی عناصر داستان برخوردار باشند (زاویهی دید، شخصیت، پیرنگ، کشمکش، …). در هر یک از جلسات، نخست بحثی نظری دربارهی شیوههای داستاننویسی انجام خواهد شد و سپس داستانی که یکی از شرکتکنندگان کارگاه نوشته است در جمع خوانده و بررسی میشود. در بحث راجع به داستانها، شیوهی بهکارگیری خلاقانه و هدفمندِ عناصر داستان برای القای درونمایهی مورد نظر نویسنده بحث خواهد شد. این کارگاه پیشنیاز شرکت در کارگاه داستاننویسی (۲)» است که متعاقباً با برگزیدهای از شرکتکنندگانِ کارگاه مقدماتی برگزار خواهد شد.
علاقهمندان میتوانند برای ثبت نام به سایت مؤسسهی دهخدا»
(وابسته به دانشگاه تهران) مراجعه کنند.
https://icps.ut.ac.ir/training-f.html
اطلاعیهی برگزاری کارگاه
شالودههای نقد ادبی»
شرح دوره
هدف از این کارگاه که در ۱۰ جلسه برگزار خواهد شد، آشنایی علاقهمندان نقد ادبی با مبانی نظری نقد است. این کارگاه برای کسانی در نظر گرفته شده است که در رشتهی تحصیلی خود درسی دربارهی نظریه و نقد ادبی نگذراندهاند و هیچ دانشی دربارهی نقد ندارند اما مایلاند با روشهای تحلیل کیفی آشنا شوند. در این دورهی آموزشی، ابتدا تعریفهای نادرست اما متداول از نقد ادبی معرفی میشوند و ضمن بررسی نمونههایی از شبهنقد، اشکالات مقالاتی که بر اساس این تعریفهای نادرست نوشته شدهاند مشخص میگردد. در مرحلهی بعد تعریفهای علمی از چیستیِ نقد و شیوهها و رویکردهای آن ارائه میشود. در این مرحله همچنین نمونههای از شعر و داستان کوتاه در کارگاه به صورت عملی نقد میشوند. جلسات اولیهی این کارگاه به بنیانهای نظری نقد ادبی در آراء و اندیشههای فلاسفهی یونان باستان مانند افلاطون، ارسطو، هوراس، لونگینوس و دیگران اختصاص دارد و سپس تحولات بعدی نقد تا پیدایش مطالعات فرهنگی» در نیمهی دوم قرن بیستم پیگیری میشود. شالودههای نقد ادبی در این کارگاه با اشاره به متون ادبی ایرانی (شعر و داستان کوتاه) تدریس میشود و در بخش مطالعات فرهنگی چند آگهی تجاری از منظر نقد فرهنگی بررسی خواهند شد.
برنامهی این کارگاه با هدف تربیت منتقدان ادبی برای کار در مطبوعات و مراکز پژوهشیِ مرتبط با مطالعات ادبی تنظیم شده است. با این حال، علاقهمندان به ادبیات که میخواهند از متون ادبی التذاذی زیباییشناختی ببرند و ادراک خود از نحوهی معناآفرینیِ این متون را افزایش دهند، یا کسانی که مایلاند با روشهای تحلیل کیفی آشنا شوند نیز میتوانند در این کارگاه شرکت کنند و از مطالب آن برای فهم بهتر ادبیات و جهان پیرامونشان استفاده کنند.
علاقهمندان میتوانند برای ثبت نام به سایت مؤسسهی دهخدا»
(وابسته به دانشگاه تهران) مراجعه کنند.
https://icps.ut.ac.ir/training-f.html
درباره این کارگاه
اسطورهها به شکلهایی متنوع اما اساساً مشابه و از زمانهای بسیار دور در همهی جوامع انسانی تولید شدهاند و تا قرنها منحصراً با سنتی عمدتاً شفاهی از نسلی به نسل بعدی انتقال مییافتند، چندان که میتوان گفت اسطوره از جمله بنیانیترین اجزاءِ فرهنگ بشری است و بدون شناخت نظام اسطورهها و تفکر اسطورهای، فهم درستی از انسان، جامعهی انسانی و ادبیات و هنر نخواهیم داشت. مطالعات اسطورهشناختی همواره ذیل یا در کنار حوزهای دیگر مطرح شدهاند و نقد ادبی از جمله حوزههایی است که اسطورهشناسی در آن جنبهای کاربردی پیدا میکند.
هدف از این کارگاه که در ۱۰ جلسه تشکیل خواهد شد، آشنایی با آراء و اندیشههای برخی از عمدهترین نظریهپردازان اسطورهشناسی است: جیمز فریزر، نورتروپ فرای، لوی ـ استراوس و کارل گوستاو یونگ. این دورهی آموزشی به دو قسمت تقسیم میشود. در بخش نخست، نظریههای اصلی این اندیشمندان با تأکید بر رویکرد کهنالگویی در مکتب روانشناسی معرفی خواهد شد. در بخش دوم، مفاهیم و همچنین روششناسیِ یونگ در نقد عملی برخی متون هنری و ادبی به کار برده خواهند شد تا الگویی از این نوع نقد به دست داده شود.
این کارگاه بر اساس کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامهای میانرشتهای» برگزار خواهد شد. اعضای کارگاه میبایست هر هفته بخشی از مطالب کتاب را بخوانند تا در کارگاه مطالبی افزون بر آنچه در کتاب آمده است مطرح و به طور جمعی بحث شود. شرکت در این کارگاه مستم آشنایی با نظریهی روانکاوی فرویدی است. از همهی اعضای کارگاه انتظار میرود که در بحثهای جمعی، بویژه در نقد عملی متون، مشارکت کنند. برای جلسهی اول از اعضای کارگاه درخواست میشود که صفحات ۲۹۹ الی ۳۰۵ از کتاب را پیشاپیش بخوانند تا بتوانیم منتخبی از مطالب صفحات یادشده را با هم بحث کنیم.
علاقهمندان میتوانند با کلیک بر ایــنجــا برای ثبتنام اقدام کنند.
آنچه در پی میآید، یادداشت آقای دکتر حمیدرضا بُسحاق، مترجم و مدرس فلسفهی هنر، دربارهی وضعیت ترجمهی متون فلسفی در ایران است که در دیماه ۹۸ در ضمیمهی فرهنگی رومهی اطلاعات منتشر شد.
به خانه میرسم. با عجله کیفم را باز میکنم و از آن کتابی بیرون می آورم، کتابی که مدتها منتظر چاپ آن بودم: ترجمهی یکی از آثار مهم فلسفی از مترجمی صاحبنام. فوراً شروع به خواندن آن میکنم. ساعتها میگذرد اما با آن ارتباط برقرار نمیکنم. حالم بد میشود و کتاب را به سویی میافکنم. با خود میگویم ای کاش پولی را که خرج غذای روح کردم، خرج غذای جسم میکردم و مثلاً یک معجون میخوردم.
ترجمه کار مهم و سترگی است. ترجمه خلق اثری دیگر است. دنیای زبان مقصد، دنیایی متفاوت با زبان مبدأ است. ترجمهی متون فلسفی گونهای تأویل متن و هرمنوتیک است. به عنوان مثال، کسانی که آثار فیلسوفان اگزیستانس را به زبانهای مختلف میخوانند برداشتهای متفاوتی از آنها میکنند و حتی ترجمههای متعدد فارسی یک اثر نیز معانی و مفاهیم مختلفی را به ذهن متبادر میکند. هگل ترجمه ی فرانسوی کتابش پدیدارشناسی روح را خواند و اظهار کرد تازه فهمیده چه گفته است.
در شعر و ادبیات هم همینگونه است. ترجمهی متون شعر غرب جنبشی نو را در شعر پارسی پدید آورد، درست همانطور که ترجمههای آثار یونانی به زبانهای اروپایی تحولی در شعر رنسانس به وجود آورد. طلایهدار این شاعران شاملوست. بعضی از ترجمههای شاملو از اصل اثر زیباتر است. حتی بعضی از اشعار خود او ترجمهی اشعار حافظ، الوار، لورکا و دیگران است اما زیباتر از اشعار آنهاست. کار او انتحال نیست؛ ابتکار و خلاقیت است. مترجمان ما نتوانستهاند این اشعار را به گونهای ترجمه کنند که برای غربیها قابل فهم و جذاب باشد والاّ در غرب شاهد ظهور شاعرانی بودیم که به سبک حافظ و شاملو شعر میسرودند.
ترجمهی متون فلسفی کاری دشوارتر و زمانگیرتر است؛ مترجم متون فلسفی علاوه بر دانش زبانی باید با خود فلسفه نیز آشنا باشد. متن فلسفی را اول باید فهمید و هضم کرد و بعد ترجمه کرد؛ اگر غیر از این باشد نتیجه اش همان میشود که در بیشتر ترجمههای فلسفی میبینیم. از این رو، مترجم آثار فلسفی باید با زبان و افکار فیلسوفان مختلف آشنا و به متن علاقه داشته باشد. هر چند خودِ این فیلسوفان هم اعتراف کردهاند که حقیقتِ آنچه را که گفتهاند درنیافته اند. درک فلسفههای مختلف کار سخت و زمانبری است، بهویژه فیلسوفانی مانند هایدگر که متونشان بیشتر تجربهشدنی است تا ترجمهشدنی.
متأسفانه در جامعهی ما کار خطیر ترجمهی متون فلسفی تا حدود زیادی به بازی گرفته شده است و نظارت دقیقی هم بر آن نمیشود. هر کس کتابی فلسفی را برداشته و به ضرب دیکشنری می خواهد آن را ترجمه کند. بسیاری از این ترجمهها حتی برای اهل فن هم قابل فهم نیستند چه رسد به نوآموزان فلسفه. زیرا وقتی خودِ مترجم مطلب را فهم نکرده و با مالهکشی ادبی و آوردن الفاظ نامربوط و مغلق آن را پیچانده است، چگونه خواننده قادر به فهم آن خواهد بود! برخی از ترجمههای بهاصطلاح دقیق هم به خاطر دقت بیش از حد قابل فهم نیستند. این ترجمهها همدلانه نوشته نشده اند؛ حتی بعضی از آنها جایزهی کتاب سال را هم گرفته اند، اما کسی با آنها ارتباط برقرار نمی کند و در کل وجود و عدم وجود آنها چندان فرقی ندارد.
و تأسف بیشتر اینکه بسیاری از این مترجمان اسم هم در کرده اند. کثرت ترجمه باعث شهرت شده و کمیت جای کیفیت را گرفته است. متأسفانه ترجمههای دقیق و خوب هم در میان انبوه ترجمههای کذایی گم شدهاند و طالبین فلسفه هم در انتخاب ترجمهی خوب سرگردانند.
ترجمه باید روان و قابل فهم باشد تا همگان بتوانند از آن بهره ببرند، هر چند متن فلسفی را آسان کردن کار دشواری است زیرا کار فلسفه تاحدودی دشوار کردن چیزهای آسان است. از این گذشته، ساده کردن بیش از حد یک چیز به ابتذال میانجامد که نمونه ی آن را میتوان در کتابهای فراوانی که به اسم فلسفه به زبان ساده» روانهی بازار کتاب شدهاند بهوضوح مشاهده کرد.
در ترجمهی متون فلسفی تا آنجا که ممکن است باید از زبان مادری بهره گرفت و در استفاده از واژگان پارسی نباید زیادهروی کرد و در تنگناهای زبانی باید از واژگان مانوس و آشنای زبانهای دیگر کمک گرفت. به عنوان مثال، تا زمانی که کلمات رایج و دقیقی مانند "انتراعی" و "شهود" وجود دارد دلیلی وجود ندارد از واژهایی مانند "برآهنجیده" و "سهش" استفاده کنیم فقط به خاطر اینکه زبان ما پارسی است، زیرا همانطور که ویتگنشتاین هم به ما آموخته زبان یک قرارداد است.
همچنین در ترجمهی اصطلاحات فلسفی نباید بر آوردن معادل فارسی آنها اصرار ورزید، زیرا این واژگان برای زبان خودشان وضع شده اند نه زبان ما. بنابراین در بسیاری از موارد باید همان واژگان اصلی را به کار ببریم. به عنوان مثال، تراژدی را "آواز بز"، "غم نامه" و "سوگ رنج نامه" نخوانیم.
وضعیت ترجمه در شاخهی فلسفههای مضاف به ویژه فلسفهی هنر و زیباییشناسی ناگوارتر است. متون فلسفهی هنر دشوارترین متون فلسفیاند. ترجمهی متون فلسفه هنر بسیار دشوار است و به سبب همین دشواری اکثر ترجمههای موجود غیرقابل استفادهاند. آنان که فلسفه را میشناسد با هنر آشنا نیستند و آنان که هنر را می شناسند با فلسفه ناآشنایند. کارِ گروهی هم وجود ندارد. گویا در جامعهی ما هنرمند و فیلسوف با هم بیگانهاند. مترجمان جدید با وجود دسترسی به منابع اطلاعاتی فراوان و دانش حاضر و آماده ای که تکنولوژی برای آنان مهیا کرده، به اندازهی مترجمان قدیمی در کارشان موفق نبودهاند. مترجمان قدیم در کارشان تعهد داشتند و هیچگونه سهلانگاری را برنمیتافتند. کار ترجمه برای آنها یک پژوهش بود. گاه انتشار ترجمهی یک کتاب به خاطر چند جمله سالها به تعویق میافتاد. مرحوم دکتر محسن جهانگیری کتاب فنی و دشوار اخلاق اسپینوزا را سالها در دانشگاه تهران تدریس کرد و سپس تصمیم به ترجمهی آن گرفت و حتی به سبب دشواری کار چند بار ترجمه را نیمهکاره رها کرد و در نهایت ترجمهای دقیق و قابل قبول را عرضه کرد. در سه دههی اخیر برخی مترجمان به بهانهی آنکه ترجمههای قدیمی غیردقیقاند ترجمههای غیردقیقتری را ارائه دادهاند. به عنوان مثال، از فن شعر ارسطو چهار ترجمه موجود است که ترجمهی قدیمی مرحوم زرینکوب هنوز دقیقتر است. شاید بهتر باشد مانند آریستوفان (در کتاب غورباغهها) در داوری سوفکل سنتی و ارویپید نوآور حق را به سوفکل دهیم.
کتاب تاریخ فلسفه، از آغاز تاکنون»، نوشتهی ویلیام ساهاکیان، اخیراً به ترجمهی حمیدرضا بُسحاق از سوی نشر چشمه منتشر شد. دکتر بُسحاق، مترجم و استاد فلسفه، پیشتر کتابهای تاریخ مختصر فلسفه» و تاریخ مختصر فلسفهی غرب» را ترجمه کرده بود. از ایشان همچنین کتابی تألیفی با عنوان عقل فعال در فلسفهی ارسطو و ابنسینا» منتشر شده است.
در شرح محتوای این کتاب، پشت جلد آن چنین آمده است:
کتاب تاریخ فلسفه» اثر ویلیام ساهاکیان در کشورهای انگلیسیزبان، بهویژه آمریکا، کتاب درسی اسـت. در اين کتاب، نویسـنده به زبانی سـاده و بدون ابراز نظر شـخصی، تاریخ فلسفه را از آغاز (طالس) تا زمان خودش (سارتر) نوشته است. کمتر کتاب تاریخ فلسـفه را میتوان یافت که نویسـندهی آن نظر شـخصی خود را بیان نکرده یا جهتگیری فکری خاصی نداشته باشد؛ اما در سراسر این کتاب حتی یک نظر شخصی هم داده نشده و نویسنده بیطرفانه و بدون غرض اندیشهی فیلسوفان را بیان کرده است. برای نشان دادن این بیطرفی، کافی اسـت اشـاره کنیم که نویسـنده خود فردی متدین بوده، اما فلسفهی نیچه و مارکس را نیز همدلانه توضیح داده است. مطالب این کتاب از حواشی و اضافات کاملاً به دور است و نویسنده فقط به بیان اصول و مبانی اصلی نظریات فیلسوفان پرداخته است. گاه یک پاراگراف خلاصهی یک کتاب است. در این کتاب بسیاری از مباحث و نظریههای مهم فیلسـوفان ذکر شـده که به برخی از آنها در کتب مفصل فلسفی نیز، چندان که باید، توجهی نشده است. خواندن این کتاب را به همهی علاقهمندان فلسفه توصیه میکنیم.
آنچه در پی میآید، یادداشتی به قلم مهدی میرابی است که خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) آن را در تاریخ ۱ بهمن ۱۳۹۸ منتشر کرد.
چرا نقد ادبی با نام حسین پاینده گره خورده است؟
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-مهدی میرابی: ده سال پیش نقد ادبی را به شیوه امروزی نمیشناختیم و چه اندوهگین که فاصلهی بین تولید داستان با تولید نقد اینقدر زیاد بود! این خلاء و فضای حائل را شبهنقدهایی پر میکردند که خود در معرض اتهام بودند؛ اما به دلیل آنکه نقدی نظاممند بر پایهی استدلالها و نظریههای ادبی وجود نداشت آنها امکان رشد و نمو پیدا میکردند و مورد پذیرش مخاطبان قرار میگرفتند. در کنار این رويهی اشتباه که رواج داشت، جریانی آثار برخی از نویسندگان زبده و بنام را به خاطر دیدگاهها و گرایشهای مذهبیشان که مورد پسند نظام حاکم نبود ایدئولوژیکوار تقبیح و تخریب میکرد؛ که البته نهتنها کمکی به ریزش مخاطبان آن نویسندگان نکرد بلکه به اعتبارشان افزود.
با ظهور عناصر و افراد برجستهی حوزهی نقد که دانشآموخته عالی آن بودند شاهد تحولی شگرف در این حوزه شدیم. تحولی که جامعهی ادبی بهشدت تشنه و نیازمند آن بود؛ تا هم جایگاه ادبیات داستانی ایران را در میان سایر ملل تقویت کند و هم تولید آثار از منظر تکنیک، مبانی و سبکهای جدید عقب نماند.
حسین پاینده به چهار روش (تألیف، ترجمه، نقد و آموزش) هم سهم بزرگی در این تحول داشته است و هم نقش بسیار سازندهای در گذار از نقد سنتی رایج به نقد ادبی مدرن ایفا کرده است.
در دوران نقد ادبي نو، نقد را از چند زاويه و به شيوههاي متفاوتی میتوان وصف كرد؛ لذا مثل خود اثر هنری شرح واحدی ندارد. به عبارتی وقتی هنر برای عرضهی خود نسخهی ثابتي ندارد تعريف نقد آن هم در يك قالب نميگنجد.
در اثر هنری گاه به لايه هايی از متن بر میخوريم كه صرفاً از راه نقد، معنا و مفهوم پيدا میكنند. امّا فراتر از آن به لايههای تاريكتر و مبهمتری هم میرسيم كه خالقش گرچه در ارائهی آن نقش داشته اما اطلاع و آگاهي از مفهومِ چندگانهاش نداشته است. پس منتقد با كشف» به آن بخشها پي ميبرد و مفهوم آن را خلق» ميكند. به معنای ديگر در خلق اثر با خالق متن شريک است. با استناد به اين رابطه متقابل میتوان استنتاج كرد نقد متون مثل خود متون (رمان، داستان، شعر و .) در ردیف آثار هنریاند. از همین رو مثل سایر علوم نیست که صرفاً از راه تحصيلات كسب شود و حتي تجربه، ابتکار و خلاقیت هم بهتنهايي کافی نخواهد بود.
همهی این اامات افزون بر پژوهش علمی در سطوح بالا (که ذکر آن رفت) میتواند منتقدی را تربیت کند که در مسائل پیچیده و پرتنوع آن صاحبنظر باشد و اجازه پیدا کند دست به تأليف و تولید کتابهای مرجع بزند. به بیان خلاصهتر تجربه، علم و ابتکار باید تنگاتنگ هم برای یک منتقد از راه درستی طی شود. توجه به این نکته مهم است که اگر راه حرفهای بودن در این هنر از کلاف در هم پیچ و سختیهای سرسامآور نمی گذشت استادان برجستهی آن در این کشور پهناور عده قلیلی نبودند. چسبندگی و وابستگی این علوم و حرفه به فلسفه و ادبیات غرب خود گواه بر اسرار پیچیدهی آن دارد که پيشرفت در آن بدون آشنایی به زبان و تسلط بر تاریخچه و ادبیاتِ محل شکلگیری آن میسر نیست.
ابتکار در بومیکردن تأليف این نوع کتابهای مرجع (دو جلدی نظریه و نقد ادبی: درسنامهای میان رشتهای) که بتوان از روی آن نقد ادبی را فرا گرفت و در ردیف کتابهای دانشگاهی دستهبندی و با جوایز متعدد آن را ستایش و تحسین کرد، نشان از این دارد که نویسندهاش توانسته آن را از این مسیر سخت و پرتلاطم به سلامت عبور دهد.
از سایر مزایای نقد که بگذریم تأثیر و سود نقد تنها كمک به درک و فهم متون ادبي نيست، بلكه تربيت منتقدين از ديگر دستاوردهای آن است. اگر امروز از رمانها و داستانهای مدرن به خوبی استقبال میشود صرفاً به این دلیل نیست که چون در عصر مدرن هستیم این آثار اغلب تولید و دیده میشوند بلکه بخش عمدهی آن به این دلیل است که مخاطبان معنا و مفهوم آن را به خوبی درک میکنند و قدرت تحلیل پیدا کردهاند. نقد داستانهای مدرن نویسندهی صاحبسبکی همچون سناپور که از طرف پاینده صورت گرفته است تأثیر بسزایی روی استقبال مخاطبان و دیده و خوانده شدن این نوع آثار دارد.
با وجود این هنوز بازار نقد رونق ندارد! و در حال پالایش است و شبه نقدها در فضای عمومی ادبیات در حال نفس کشیدن هستند. این فضای آلوده از نقد سطحی و منعندی را بیشتر نوقلمان تازهکاری استشمام میکنند که در حال آموختن هنر داستاننویسیاند و نهتنها در کانونها و محفلهای ادبی شاهد تولید این نمونه از نقدها هستیم بلکه در کتابها هم با آن مواجهایم. برای ذکر نمونه، نویسنده مطرح انگلیسی که به عنوان منتقد هم شناخته میشد گاه هنگام نقد دچار انحرافاتی شده است.
کتابی که با عنوان درباره رمان و داستان کوتاه اثر سامرست موآم با ترجمهی کاوه دهگان» منتشر شده است بیشتر شامل سلائق و نظرات این نویسنده در مورد ده اثر برجستهی دنیاست تا صرفاً نقدی نظاممند بر پایه استدلالها و نظریههای مهم ادبی. از همين رو ترجمه این کتاب اگر در زمرهی نقد رمان قرار بگیرد نهتنها کمکی به فهم و آموزش نقد نمیکند بلکه مخاطبان را به گمراهی و سردرگمی سوق میدهد چون از روی اعتبار نام او ممکن است نقدهای او هم مورد پسند و پذیرش قرار بگیرد.
با همهی این تفاسیر، کتابهایی از این دست (نظریه و نقد ادبی: درسنامهای میان رشتهای) که بتواند از جنبههای گوناگون (میانرشتهای) دست به تحلیل و نقد دقیق آثار داخلی بزند و همزمان بتواند مبانی تکنیکی و جنبههای کیفی و آموزشی خود را حفظ کند از سوی مؤلفان داخلی بسیار کم تولید میشود. بنابراین نباید از این نکته غافل ماند که در كنار حسین پاینده باید صاحبان اندیشه با آثار مشابه دیگری بتوانند در قلمرو ادبیات ایران حضور مؤثر داشته باشند و از زوایای اندیشهی خود دست به رمزگشایی متون بزنند تا جامعهی ادبی از وجود دیگر مؤلفان و محققان این حوزه سود ببرد. آن وقت نقد ادبی که در حال نضج گرفتن است با شتاب بیشتری به مرحله ی تکامل میرسد.
حسین پاینده اخیراً برای تدریس درس دو واحدی نظریه و نقد ادبی» به دانشجویان دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه کابل به افغانستان سفر کرد. در کشور افغانستان این درس جزو دروس رسمی و تخصصی رشتهی زبان و ادبیات فارسی در مقطع دکتری است. در این سفر دکتر پاینده همچنین دو کارگاه نقد ابی، ویژهی اعضای هیأت علمی، در دانشکدهی زبان و ادبیات دانشگاه کابل برگزار کرد و دو سخنرانی، یکی در انجمن حافظ و دیگری در دانشگاه رنا، دربارهی نقد ادبی ایراد کرد. تصاویری از کلاسها، کارگاهها و سخنرانی دکتر پاینده را در زیر میتوانید ببینید. لازم به ذکر است که آقای دکتر فاروقی رئیس دانشگاه کابل و مشاور رئیسجمهور افغانستان در امور تحصیلات عالی نیز در یکی از جلسات کلاس نقد ادبی دکتر پاینده شرکت کردند. در پایان این دورهی آموزشی، در مراسمی با شرکت رئیس و جمعی بزرگی از استادان دانشگاه کابل، رئیس این دانشگاه با اعطای لوح از دکتر پاینده تقدیر به عمل آورد.
حضور رئیس محترم دانشگاه کابل در کلاس دانشجویان دورهی دکتری ادبیات فارسی
در روزی که دکتر پاینده نظریهی بینامتنیت را به این دانشجویان درس میداد
تقدیر از دکتر پاینده در پایان تدریس نقد ادبی به دانشجویان دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه کابل
همراه با جمعی از استادان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کابل
دکتر پاینده در کنار پروفسور عبدالقیوم قویم استاد پیشکسوت نقد ادبی در دانشگاه کابل
مراسم سخنرانی دکتر پاینده در دانشگاه رنا با حضور رهنورد زریاب نویسندهی نامی افغانستان
اهدای تقدیرنامهی دانشگاه رنا در افغانستان به دکتر پاینده به دست رهنورد زریاب
اهدای چَپَن» (خرقهی سنتی افغان) به دکتر پاینده در دانشگاه رنا
دو کارگاه آشنایی با نقد اسطورهای ـ کهنالگویی (یونگ)» و آشنایی با رمان مدرن» از فردا سهشنبه ۲۴ دیماه ۹۸ در محل مرکز خدمات روانشناسی سیاووشان» تشکیل میشود. اعضای کارگاه برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند با آقای هداوند تماس بگیرند.
تصویرها روایتگرند. هر تصویری روایتی از یک رویداد در مکانی و زمانی خاص است. خوانش تصاویر مثل خواندن روایتهای مکتوب، مستم توجه به مرکزیترین عنصر همهی روایتها (شخصیت) است. شخصیت هیچکسی را نمیتوان به درستی فهمید مگر با نفوذ به جهان ذهنی او. اما چگونه میتوان به جهان ذهنی آدمها نفوذ کرد و آن را از درون شناخت؟ گاه بیرونیترین و پیداترین جنبههای فردیِ هر یک از ما، آشکارکنندهی درونیترین و ناپیداترین ویژگیهای جهانی ذهنیمان است، مشروط بر اینکه چشمی بینا برای دیدن همین جنبههای بیرونی داشته باشیم. چه بسیارند آدمهای بینایی که در واقع نابینا هستند. دستها، چشمها، لباسها، رنگها، طرز ایستادن و . همهوهمه بیانگرند. برای فهم آنچه دستها و چشمها و غیره بیان میکنند ابتدا باید زبان آنها را آموخت.
این تصویر در دیماه ۱۳۹۸ در آخرین جلسهی کارگاهی پنججلسهای با عنوان ایماژیسم در شعر معاصر ایران» به یادگار گرفته شد.
به اطلاع علاقهمندان شرکت در دو کارگاه آشنایی با نقد ادبی اسطورهای ـ کهنالگویی (یونگ)» و آشنایی با رمان مدرن» میرساند که برای ثبت نام در این کارگاه میتوانند از طریق شماره تلفن ۰۹۰۳۸۷۰۲۷۴۵ و ۲۲۲۶۹۵۵۰ با آقای هداوند تماس بگیرند.
شرح محتوای هر یک از این دو کارگاه را میتوانید در زیر بخوانید.
اطلاعیهی برگزاری کارگاه
آشنایی با نقد ادبی اسطورهایـکهنالگویی (یونگ)»
شرح دوره
اسطورهها به شکلهایی متنوع اما اساساً مشابه و از زمانهای بسیار دور در همهی جوامع انسانی تولید شدهاند و تا قرنها منحصراً با سنتی عمدتاً شفاهی از نسلی به نسل بعدی انتقال مییافتند، چندان که میتوان گفت اسطوره از جمله بنیانیترین اجزاءِ فرهنگ بشری است و بدون شناخت نظام اسطورهها و تفکر اسطورهای، فهم درستی از انسان، جامعهی انسانی و ادبیات و هنر نخواهیم داشت. مطالعات اسطورهشناختی همواره ذیل یا در کنار حوزهای دیگر مطرح شدهاند و نقد ادبی از جمله حوزههایی است که اسطورهشناسی در آن جنبهای کاربردی پیدا میکند.
هدف از این کارگاه که در ۱۰ جلسه تشکیل خواهد شد، آشنایی با آراء و اندیشههای برخی از عمدهترین نظریهپردازان اسطورهشناسی است: جیمز فریزر، نورتروپ فرای، لوی ـ استراوس و کارل گوستاو یونگ. این دورهی آموزشی به دو قسمت تقسیم میشود. در بخش نخست، نظریههای اصلی این اندیشمندان با تأکید بر رویکرد کهنالگویی در مکتب روانشناسی یونگ معرفی خواهد شد. در بخش دوم، مفاهیم و همچنین روششناسیِ یونگ در نقد عملی برخی متون هنری و ادبی به کار برده خواهند شد تا الگویی از این نوع نقد به دست داده شود.
این کارگاه بر اساس کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامهای میانرشتهای» برگزار خواهد شد. اعضای کارگاه میبایست هر هفته بخشی از مطالب کتاب را بخوانند تا در کارگاه مطالبی افزون بر آنچه در کتاب آمده است مطرح و به طور جمعی بحث شود. شرکت در این کارگاه مستم آشنایی با نظریهی روانکاوی فرویدی است. از همهی اعضای کارگاه انتظار میرود که در بحثهای جمعی، بویژه در نقد عملی متون، مشارکت کنند. برای جلسهی اول از اعضای کارگاه درخواست میشود که صفحات ۲۹۹ الی ۳۰۵ از کتاب را پیشاپیش بخوانند تا بتوانیم منتخبی از مطالب صفحات یادشده را با هم بحث کنیم.
کارگاه آشنایی با رمان مدرن»
شرح دوره
رمان مدرن در دورهای به وجود آمد که اندیشههای جدید در فلسفه و علم، نگرش انسان به خویشتن و جهان پیرامونش را بهکلی دگرگون کرده بود. عطف توجه از واقعیت بیرون به واقعیت درونِ ذهن، از جمله ویژگیهای مهم رمان مدرن است که در تکنیکهایی مانند سیلان ذهن متبلور میشود. هدف از برگزاری کارگاه آشنایی با رمان (۲)»، آشنایی با ویژگیهای رمان قرن بیستم و روششناسیِ تحلیل آن است. این دوره بهویژه برای پژوهشگران و علاقهمندانی طراحی شده است که در رشتهی تحصیلی خود درسی دربارهی ادبیات داستانی نگذراندهاند، اما مایلاند با شیوهی مدرنیسم در رمان آشنا شوند. این دوره همچنین با این هدف طراحی شده است که نسل جدیدی از منتقدان ادبیات داستانی تربیت شوند که بتوانند در مطبوعات مقالاتی روشمند در نقد رمان مدرن بنویسند. این کارگاه در ۱۰ جلسه تشکیل میشود و طی این جلسات مبانی نظری مدرنیسم در رمان را بر اساس کتاب نظریههای رمان: از رئالیسم تا پسامدرنیسم» نوشتهی ایان وات، دیوید لاج، … (انتشارات نیلوفر) مطالعه و بحث میکنیم. بدین ترتیب، راه برای تحلیل رمان آتش» نوشتهی حسین سناپور (نشر چشمه) هموار میشود. اگر شرکتکنندهی کارگاه مطالب را از قبل نخواند (خواه مطالب نظری در کتاب نظریههای رمان» و خواه متن رمان را)، قادر نخواهد بود مطالب کارگاه را دنبال کند و از آن بهرهمند شود. دقت بفرمایید که این دورهی آموزشی نه به صورت کلاس»، بلکه در قالب کارگاه» (محل کار) برگزار میشود.
از اعضای کارگاه درخواست میشود که برای جلسهی اول مقالهی رمان قرن بیستم» را (صفحات ۱۰۷ الی ۱۱۳ از کتاب نظریههای رمان») پیشاپیش بخوانید و در روزی که برای شرکت در کارگاه حاضر میشوید، کتاب و یادداشتهایتان را همراه داشته باشید تا بتوانیم منتخبی از مطالب صفحات یادشده را با هم بحث کنیم.
درباره این سایت